دیروز برای دیدن فیلم «هیس!..دختر ها فریاد نمیزنند» به سینما رفته بودم تا یکی دیگر از فیلمهای سینمای غرب زده امروزمان را ببینم.
انبوه زنان و دختران شلوار جورابی پوش را می دیدم که با یک پیراهن نازک عملا هیچ چیزی بر تن نداشتند ....
نه متحجر و نه عقب مانده که اسم "ساپورت "امروز را جوراب شلواری دیروز مینامم
خلاصه انبوه زنان و دختران ساپورت پوش را می دیدم که با یک پیراهن نازک عملا هیچ چیزی بر تن نداشتند و مردانشان با عضلات ستبر و بدنسازی شده (مردانی که حکماً به اندازه ی جوجه خروس هم غیور نبودند) دیده میشد و در این میان دخترکی با آرایشی غلیظ و موهای لااله الا الهی با ساپورتی مشکی خودنمایی می کرد چرا که با فونت نستعلیق سایز 90 و سفید روی ران ها و ساق پاهای خویش(بر روی ساپورت) اشعاری مورب و حالت ابر و باد ادبیاتی نوشته شده بود.
هرچه کردم نتوانستم قید خواندن اشعار بزنم.
دقیق تر شدم.
نوشته بود : شوش..جوادیه...راه آهن..شوش..میدان راه آهن...ترمینال جنوب..
نمی دانستم بخندم یا عصبانی شوم.
طراحی ابلیس کار خودش را برای کسانی که نمی خواهند به ساپورتها چشم بدوزند کرده بود..
چشم ها کنجکاو خواندن اشعار می شوند.
پسرهای قری و فری هم که همش این نوشته را برای دخترک تکرار میکردند ...
بعید نیست در آینده ی نه چندان دور که جدول متقاطع کلمات را بر روی برجستگی بدن زنان و دختران ایرانی در فضاهای عمومی شاهد باشیم.
نگرانم..
نگران شهرستان هایی که قرار است مورد حمله ی ساپورت ها قرار گیرند.
پروژه ی «حیازدایی» دشمن همچنان ادامه دارد و ما همچنان در غار اصحاب کهف خوابیم و در فکر مرگ بر . .. هستیم
انبوه زنان و دختران شلوار جورابی پوش را می دیدم که با یک پیراهن نازک عملا هیچ چیزی بر تن نداشتند ....
نه متحجر و نه عقب مانده که اسم "ساپورت "امروز را جوراب شلواری دیروز مینامم
خلاصه انبوه زنان و دختران ساپورت پوش را می دیدم که با یک پیراهن نازک عملا هیچ چیزی بر تن نداشتند و مردانشان با عضلات ستبر و بدنسازی شده (مردانی که حکماً به اندازه ی جوجه خروس هم غیور نبودند) دیده میشد و در این میان دخترکی با آرایشی غلیظ و موهای لااله الا الهی با ساپورتی مشکی خودنمایی می کرد چرا که با فونت نستعلیق سایز 90 و سفید روی ران ها و ساق پاهای خویش(بر روی ساپورت) اشعاری مورب و حالت ابر و باد ادبیاتی نوشته شده بود.
هرچه کردم نتوانستم قید خواندن اشعار بزنم.
دقیق تر شدم.
نوشته بود : شوش..جوادیه...راه آهن..شوش..میدان راه آهن...ترمینال جنوب..
نمی دانستم بخندم یا عصبانی شوم.
طراحی ابلیس کار خودش را برای کسانی که نمی خواهند به ساپورتها چشم بدوزند کرده بود..
چشم ها کنجکاو خواندن اشعار می شوند.
پسرهای قری و فری هم که همش این نوشته را برای دخترک تکرار میکردند ...
بعید نیست در آینده ی نه چندان دور که جدول متقاطع کلمات را بر روی برجستگی بدن زنان و دختران ایرانی در فضاهای عمومی شاهد باشیم.
نگرانم..
نگران شهرستان هایی که قرار است مورد حمله ی ساپورت ها قرار گیرند.
پروژه ی «حیازدایی» دشمن همچنان ادامه دارد و ما همچنان در غار اصحاب کهف خوابیم و در فکر مرگ بر . .. هستیم